یادگیری learning discomfort به عنوان یک فرایند شناخته میشود. هر فرایند دارای متغیرهایی است که با هم در تعامل هستند. برای بهبود در یادگیری لازم است تمام متغیرهای مرتبط به آن بررسی شود؛ البته این بررسی امکانپذیر نیست.
چند متغیری اصلی در یادگیری وجود دارد که در ادامه تحت عنوان عوامل مؤثر در یادگیری، درباره آنها صحبت خواهیم کرد.
در صورت عدم دسترسی به تلفن ثابت و دریافت بسته های مشاوره لطفا کلیک کنید.
تماس از تلفن همراه
عوامل مؤثر در یادگیری
عوامل مؤثر در یادگیری بی شمارند اما اصلیترین این عوامل عبارتند از:
آمادگی
یادگیرنده باید از نظر جسمی، عاطفی، عقلی و … رشد کافی کرده باشد تا یادگیری به خوبی انجام شود. اگر بعضی از جنبههای آمادگی کسب نشده باشد، یادگیری خستگی آور و کسل کننده خواهد بود و پیشرفت چندانی اتفاق نخواهد افتاد.
برای آمادگی در یادگیری، رشد فیزیکی و جسمی اهمیت دارد. مثلا در یادگیری نوشتن، اعصاب، عضلات دست و انگشتان باید به قدر کافی رشد کرده باشند؛ یا وقتی دانشآموز از نظر روانی آماده نباشد، ممکن است ترس از معلم، احساس عدم امنیت، دلهره، اضطراب و پریشانی یادگیری را مختل کند.
رشد و آمادگی ذهنی دانش آموزان در فهم و یادگیری علوم مختلف متفاوت است. به طور مثال ممکن است شاگردی در مرحلهای از رشد خود آماده درک علوم تجربی باشد، ولی برای درک علوم اجتماعی هنوز آمادگی لازم را کسب نکرده باشد.
بنابراین، معلم باید آمادگی هر یک از شاگردان خود را در تدریس نظر داشته باشد و فعالیتهای آموزشی خود را متناسب با سطح آمادگی آنان معین کند.
تدریس معلم زمانی بیشترین تأثیر را در یادگیری خواهد داشت که شاگرد رشد کافی داشته و آمادگی لازم را کسب کرده باشد. در غیر این صورت شاگرد مانند چراغی که فتیله آن پایین باشد، هرگز برافروخته نمیشود و چیزی نخواهد آموخت.
انگیزه و هدف
یادگیری نیازمند انگیزه است. یکی از انگیزهها که نقش مهمی در جریان یادگیری دارد، میل و رغبت به آموختن است. برای ایجاد رغبت، لازم نیست موضوعات درسی را به طور تصنعی جذاب نشان داد، همین که مطالب درسی بر اساس نیاز شاگردان تنظیم شود، رغبت آنان را برانگیخته می کند.
یکی دیگر از عوامل ایجاد انگیزه داشتن هدف است. اگر انسانی در طول زندگی خود هدف نداشته باشد، پویایی و حرکت خود را از دست خواهد داد. هدف فرد را به خواستن و طلب کردن وادار میکند و در نهایت موجب پویایی و یادگرفتن میشود.
در مدارس، هدفها باید واضح و بر اساس نیازها تمایلات دانش آموزان مطرح شود تا برای آنها انگیزه ایجاد کند.
تجارب گذشته
آمادگی شاگرد در حد وسیعی تحت تأثیر آموختهها و تجارب گذشته او است. فرد زمانی که مفاهیم و مسائل جدید را درک میکند که مفهوم و مسئله جدید با آموختهها و تجارب او مرتبط باشد.
درواقع تجربههای فردی پایه و اساس یادگیری در زمان حال است و آنچه فرد در آینده خواهد آموخت باید متناسب با تجارب او در زمان حاضر باشد. اگر این ارتباط برقرار نشود، یادگیری کامل شکل نخواهد گرفت.
معلم همواره باید فعالیتهای آموزشی را بر اساس تجارب گذشته او تنظیم و اجرا کند. توجه به این امر شرط اساسی موفقیت در یادگیری است. معلم آگاه در فعالیتهای آموزشی، تجارب گذشته شاگردان خود را بررسی میکند و سپس مفاهیم جدید را با توجه به سطح دانش او ارائه میدهد.
مثلاً اگر معلم ریاضی در تدریس مفاهیم تازه، به آموختههای پیشین شاگردان توجه نکند، دانش آموزان او در یادگیری هرگز موفق نخواهند شد.
موقعیت و محیط یادگیری
موقعیت و محیط یادگیری محیط مانند نور، هوا، تجهیزات و امکانات آموزشی از تاثیرگذارترین عوامل مؤثر در یادگیری است. به طور مثال طبیعی است هر چه امکانات آموزشی، کتابخانه و منابع مختلف علمی بیشتری در اختیار دانش آموزان باشد، یادگیری شاگردان در مقایسه با یادگیری شاگردان مدرسهای که دارای فضای مناسب نیست و در آن جز کتاب درسی منابع دیگری یافت نمیشود، بسیار متفاوت خواهد بود.
رابطه معلم و شاگرد، رابطه شاگردان با هم، رابطه والدین با هم، نگرش والدین و مربیان در زمینه تربیت کودکان در میزان یادگیری شاگردان مؤثر است. آموزش منظم همراه بامحبت و احترام متقابل، نسبت به محیطهای خشک و تهی از عواطف، تأثیر بیشتری در یادگیری خواهد داشت.
عواطف به عنوان یک عامل بسیار مؤثر میتواند در جریان یادگیری عمل کند.
روش تدریس معلم
در کنار تمام عوامل، معلم یا مدرس یکی از مهمترین عوامل مؤثر در یادگیری در محیطهای آموزشی است. معلم باتجربه با شناخت امکانات به تجهیز مناسب محیط آموزشی میپردازد.
او با ایجاد موقعیت آموزشی و شناخت استعداد و علایق شاگردان، آنان را در مسیر درست یادگیری هدایت میکند. اگر معلم با نظریهها و اصول یادگیری آشنا نباشد و تدریس را در انتقال واقعیتهای علمی خلاصه کند، در آموزش خود موفق نخواهد بود.
همچنین معلمی که یادگیری را منحصر به نشستن در کلاس، گوش دادن و حفظ کردن مطالب شنیده شده یا نوشته شده در کتاب بداند، مسلماً در پرورش استعداد و تفکر علمی شاگردان موفقیتی کسب نخواهد کرد. زیرا نبود تعامل و جذابیت در کلاس باعث منفعل شدن دانش آموز شده و یادگیری به خوبی اتفاق نمیافتد.
توجه به کل به جای جز
پژوهش در فرایند یادگیری نشان داد است که حرکت از کل به جز، روند یادگیری را بهتر و فهم مطالب را سادهتر میکند. اجزا به تنهایی بیمعنی و نامربوط هستند و در حالت کلی، معنی پیدا میکنند. کل، نحوه ارتباط و پیوند اجزا با یکدیگر است. تا ارتباط اجزا مشخص نشود، اجزا قابل فهم نیستند.
معلم باید در هنگام تدریس ابتدا مطالب را به صورت کلی مطرح کند. سپس ارتباط اجزا با کل را مشخص کند و در نهایت به بررسی و تحلیل اجزا بپردازد.
مطالعه جزئیات بدون در نظر گرفتن رابطه اجزا با هم و رابطه آنها با کل، موجب آشفتگی ذهنی در دانش آموز خواهد شد.
تمرین و تکرار
تأثیر تمرین و تکرار در فرایند یادگیری انکار ناپذیر است؛ اما این نکته نیز غیر قابل انکار است که کیفیت اجرای تمرین، مقدار و زمان انجام آن نقش بسیار مهمی در تثبیت فعالیت مورد نظر دارد.
پژوهشها نشان میدهند، اجرای تمرین در زمان غیر متمرکز، اثر یادگیری بیشتری نسبت به اجرای تمرین در زمان متمرکز دارد. به طور مثال، شاگرد فعالیت مورد نظر را در دو تمرین بیست دقیقهای ، زودتر از یک تمرین چهل دقیقهای یاد میگیرد. به همین دلیل گفته میشود شرایط تمرین در تأثیرگذاری آن اهمیت زیادی دارد.
لطفا برای استفاده از مقالات سایت به تاریخ انتشار آن دقت فرمایید در صورت هر گونه مغایرت با ما تماس بگیرید
یادگیری سریع و موثر، با رعایت اصول اصلی یادگیری
شما می توانید با مطالعه مقالات ما در این زمینه پاسخ سئوال خود را بیابید و در صورت نیاز با تلفن ثابت و بدون پیش شماره از سراسر ایران با شماره ۹۰۹۹۰۷۱۹۸۵ تماس بگیرید.